باز اين ترانه ها را عشق است
رخش سرخ بادها را عشق است
عشق درگير غروب درد است
باز هم طلوع ما را عشق است
آي از خانه زخم و گريه
غربت بغض گشا را عشق است
آی از آب و هواي بي عشق
بادبان ناخدا را عشق است
اهل بي مرزترين دريا باش
آی اهل همه جا را عشق است
از غزل باختگان مي ترسم
شعرهاي بي هوا را عشق است
اي قشنگ سازها ، آوازها
روزهاي بي عزا را عشق است
رخش سرخ بادها را عشق است
عشق درگير غروب درد است
باز هم طلوع ما را عشق است
آي از خانه زخم و گريه
غربت بغض گشا را عشق است
آی از آب و هواي بي عشق
بادبان ناخدا را عشق است
اهل بي مرزترين دريا باش
آی اهل همه جا را عشق است
از غزل باختگان مي ترسم
شعرهاي بي هوا را عشق است
اي قشنگ سازها ، آوازها
روزهاي بي عزا را عشق است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر