۱۳۸۲/۹/۳۰
Screw
فکر ميکنی ظرفيت ادما بيشتر يا پيچ؟بيا انقد بپيچونيمشون ببينيم کدوم زودتر هرز ميشه. اينارو داشتم تو انباری ميگفتم تا آچار قديمی رو پيدا کنم. خيلی دلم براش تنگ نشده اما ناراحت شدم از اينکه بهم شک کردی اونم فقط برای چند ثانيه،ببخشيد که دارم کشش ميدم آخه يکی از دوستام با يه پسر تو رو تو جام جم ديده بود همون موقع که جام جم و تعطيل کرده بودن. اچار که پيدا شد يادم افتاد دوستم تو رو نميشناسه منم زار زار گريه کردم .تولد زمستون مبارک. داش يادم ميرفت به خدا هنوز دوستم راجع به اين مسئله با من صحبت نکرده
۱۳۸۲/۹/۲۵
Persian Wedding
دارم با هات حرف ميزنم اما هيچی نميشنوی
من اینجا خیلی ناراحت ميشم که ديگه تو کارا با من مشورت نمی کنی
خيلی دوس دارم بفهمم دلت برام تنگ شده يا نه؟ چرا ديگه تو چشام نگاه نميکني؟
چرا از وقتی مردم ديگه اين قاب عکسی که توشم رو تمييز نميکني؟
من اینجا خیلی ناراحت ميشم که ديگه تو کارا با من مشورت نمی کنی
خيلی دوس دارم بفهمم دلت برام تنگ شده يا نه؟ چرا ديگه تو چشام نگاه نميکني؟
چرا از وقتی مردم ديگه اين قاب عکسی که توشم رو تمييز نميکني؟
۱۳۸۲/۹/۱۵
Back to the future
کی ميگه بچه ها معصومن؟
خودم تو ۵ سلگی دامن دختر رو زدم بالا،باباشم از پنجره ديد و محکم زد تو گوشم
ولی هنوز اردک ريزای رو شورتش يادمه
خودم تو ۵ سلگی دامن دختر رو زدم بالا،باباشم از پنجره ديد و محکم زد تو گوشم
ولی هنوز اردک ريزای رو شورتش يادمه
۱۳۸۲/۹/۱۰
Soften
- عزيزم فکر نمی کنی جلو اين هم دختر و پسرهای جوون زشت باشه اين جوری گردنمو ليس ميزني؟
+مطمئن باش اونا تشنه همين آزاديهان
{اين مکالمه دوتا گربه بود رو ديوار يه مسجد}
+مطمئن باش اونا تشنه همين آزاديهان
{اين مکالمه دوتا گربه بود رو ديوار يه مسجد}
Solder
صبح بخير عزيزم
چايت و گرم نگه داشتم و رفتم بچه ها رو برسونم مدرسه، بعد ميرم يه سر به مامانت ميزنم و قرصهاشو ميدم. از همون ور ميرم پيش مدير مهد تا سفارش خواهرت رو بکنم استخدام بشه .
راستی يادم رفت بگم امشب شام بايد بيرون بخوری، چون من ديگه بر نمی گردم .
اين متن يه نامه مچاله شده و پاره است که هر روز صب خانم همسايه ميندازه تو جوب جلوی خونه ما و بعد با يه لبخند به بچه هاش از جلوی من رد ميشه
چايت و گرم نگه داشتم و رفتم بچه ها رو برسونم مدرسه، بعد ميرم يه سر به مامانت ميزنم و قرصهاشو ميدم. از همون ور ميرم پيش مدير مهد تا سفارش خواهرت رو بکنم استخدام بشه .
راستی يادم رفت بگم امشب شام بايد بيرون بخوری، چون من ديگه بر نمی گردم .
اين متن يه نامه مچاله شده و پاره است که هر روز صب خانم همسايه ميندازه تو جوب جلوی خونه ما و بعد با يه لبخند به بچه هاش از جلوی من رد ميشه
اشتراک در:
پستها (Atom)