۱۳۸۳/۶/۳

No link No cry

باور کنید از هیچ سو و فراسوی نخواهد آمد
انکه دروغگو ها را بر شما رسوا سازد
تنها رستگاری در بی قیدیست


۱۳۸۳/۶/۱

Null

تا دست به اتفاق بر هم نزنیم
پای ز نشاط بر سر غم نزنیم
خیزیم و دمی زنیم پیش از دم صبح
کین صبح بسی دمد که مادم نزنیم

۱۳۸۳/۵/۳۱

۱۳۸۳/۵/۲۸

۱۳۸۳/۵/۲۶

شاید برای بالارفتن بتونی دیگران رو نردبون کنی
اما برای اون بالا موندن چی؟
یه روز یکی میاد نردبون بر میداره و مثه ان میخوری زمین
اینو بهت قول میدم

۱۳۸۳/۵/۱۹

Where's my shoes?

به صورت وحشتناکی هوسناک شدم تا حوری دختر بالغ همسایه رو در آغوش بگیرم
و در گوشش زمزمه کنم که جز فقه هیچ چیز دیگه تو این خراب شده بدردت نمی خوره

۱۳۸۳/۵/۱۷

Change

ازم میپرسید چقدر دوسم داشتی؟
من یکی از کار های جدید رومن رولان و که تازه شروع کره بودم انداختم پشت میز تلویزیون
و گفتم: همه چیز نسبیه حتی پول

Bus Stability

این کازینو ها رو دیدی یه سن وسطشه یه دولکم به یه میله اون وسط آویزن؟
حالا اینو داشته باش تو یه صبح تابستون: شلوار برمودا با کمرنگ ترین مانتو غواصی موجود و سینه های فشرده شده به میله وسط اتوبوس تو ترافیک میدون ولیعصر

۱۳۸۳/۵/۱۲

Strawberry, Some years ago and Now

دخترک با ساقهای بلورین و لبهای قلوه ای
باسن خوش فرمش را
همیشه روی صندلی موازی دیوار میگذارد
و غم پنهانی سینه ها ی نامریئش را در کفهای کاپوچینو گم میکند

صدای قدم هات وقتی به من نزدیک میشی رو خیلی دوس دارم
اما بوی این گلاب لعنتی
کاشکی سنگ قبرمو مثه مبلهای حال جارو برقی میکشیدی

۱۳۸۳/۵/۱۱

تمایل زیادی برای انجام این کار دارم
اما تعهداتم مانع میشه
این جمله بد جوری رو مغزمه

Go The Hell

حیف که گزارش کالبد شناسیم دیر رسید
زیر ناخونا و لای داندونام پراز تیکه های زندگیه
روی جیگرم جای دندونه و قلبم دست نخورده مونده
واقعا قاضیه بی وجدانی بودی

Persian

من یه آریاییم،
گوشتو بذار رو قلبم
صدای خروشان ارس رو میشنوی؟
به موهای خرماییم دست بزن تا باور کنی
خیلی راحت میتونی از لبام بفهمی
واقعا ابلهی که از ابروهای پرپشت و چشمهای درشتم تشخیص ندادی .
کدوم احمقی گفته که جده من با دختر اون افسر انگلیسی خوابیده؟
باور نکن، هیچ مغول و افغانی به اینجا حمله نکرده .
اینو تو همه کتابهای پارسی نوشته که عربها خیلی خیلی ما رو دوس داشتن و ما هم.