یه چار تا تماشاچی فهیمم که که داشتیم مردن
دیگه چی میخواین از این فوتبال؟
۱۳۸۴/۱/۱۵
۱۳۸۴/۱/۷
True Complement
آدمک نشست و هزاران کلام از بشریت سر داد
صدها واژه از حقوقشان برایم سرود
چندین بیت از اشکها و لبخندهاشان نواخت
و همه فریاد من این بود که حیوانیم
صدها واژه از حقوقشان برایم سرود
چندین بیت از اشکها و لبخندهاشان نواخت
و همه فریاد من این بود که حیوانیم
۱۳۸۳/۱۲/۸
دوستت دارم را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام
این گل سرخ من است
دامنی پرکن از این گل
که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن که نشانی بر دوست
راز خوشبختی هر کس به پراکندن اوست
در دل مردم عالم به خدا
نور خواهد پاشید روح خواهد بخشید
تو هم ای خوب من این نکته به تکرار بگو
این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت
نه به یکبار وبه ده بار که به صد بار بگو
دوستم داری را بسیار بپرس
دوستت دارم را با من بسیار بگو
فریدون مشیری
۱۳۸۳/۱۱/۲۵
۱۳۸۳/۱۱/۲۴
۱۳۸۳/۱۱/۲۰
pat&mat
خداييش جاتون خاليه الان بيايين برف پارو کردن اين کارگرا تو ساختمون روبرويي رو ببينين .
الان کل اطاق رو به پنجره نشسته داره ميخنده طفلکيا
۱۳۸۳/۱۱/۱۲
It's no ordinary love
باز اين ترانه ها را عشق است
رخش سرخ بادها را عشق است
عشق درگير غروب درد است
باز هم طلوع ما را عشق است
آي از خانه زخم و گريه
غربت بغض گشا را عشق است
آی از آب و هواي بي عشق
بادبان ناخدا را عشق است
اهل بي مرزترين دريا باش
آی اهل همه جا را عشق است
از غزل باختگان مي ترسم
شعرهاي بي هوا را عشق است
اي قشنگ سازها ، آوازها
روزهاي بي عزا را عشق است
رخش سرخ بادها را عشق است
عشق درگير غروب درد است
باز هم طلوع ما را عشق است
آي از خانه زخم و گريه
غربت بغض گشا را عشق است
آی از آب و هواي بي عشق
بادبان ناخدا را عشق است
اهل بي مرزترين دريا باش
آی اهل همه جا را عشق است
از غزل باختگان مي ترسم
شعرهاي بي هوا را عشق است
اي قشنگ سازها ، آوازها
روزهاي بي عزا را عشق است
۱۳۸۳/۱۱/۵
اشتراک در:
پستها (Atom)