۱۳۸۳/۱۰/۹

free cam

simulate world to online porno cam then ...
world : hi python, welcome to my site
python: hi
world : hopes to have nice life here
python : i hope so
{after some years}
world : what's up now?
python : nothing just *ing

۱۳۸۳/۹/۳۰

Nostalgic Bus

زمان : بيست و هشتم مرداد هزار و سيصد و سی و دو
مکان : جلوی در هتل هايت
پسرکی خرد سال انبوه جوانان دست بند زده را ميبيند، و چمدان مهمانان خارجی را حمل ميکند


زمان: هجدهم تيرماه هزاروسيصدوهفتادوهشت
مکان : جلوی در هتل آزادی
پير مرد انبوه جوانان دست بند زده را ميبيند و در را برای مهمانان خارجی باز ميکند



Wizard Lights

ديشب غول چراغمو ديدم
ازم خواست سه تا از آرزوهاشو برآورده کنم

۱۳۸۳/۹/۲۴

فکرشو بکن عزرائيل اومده سراغت و همچی تموم شده بعد یه صدای اشنا میاد
-وای کلانتر شصه پام

۱۳۸۳/۹/۷

snoop dog

« شب و کولاک ِ رُعب‌انگیز و وحشی ،

شب و صحرای وحشتناک و سرما ؛


بلای نیستی ، سرمای پرسوز ،


حکومت می‌کند بر دشت و بر ما . »



- « نه ما را گوشه‌ی گرم ِ کُنامی ،


شکاف کوهساری ، سرپناهی ؛ »


- « نه حتی جنگلی کوچک ، که بتوان


در آن آسود ، بی‌تشویش ، گاهی . »



- « دو دشمن در کمین ِ ماست ؛ دایم


دو دشمن می‌دهد ما را شکنجه .


برون : سرما ، درون : این آتش جوع


که بر ارکان ما افکنده پنجه . »



- « و ... اینک ... سومین دشمن ... که ناگاه


برون جست از کمین و حمله‌ور گشت .


... سلاح آتشین ... بیرحم ... بیرحم


... نه پای رفتن و نی جای برگشت ... »



- « بنوش ای برف ! گلگون شو ، برافروز


که این خون ، خون ِ ما بی‌خانمانهاست .


که این خون ، خون ِ گرگان گرسنه‌ست


که این خون ، خون ِ فرزندان صحراست »



- « درین سرما ، گرسنه ، زخم‌خورده ،


دویم آسیمه‌سر بر برف ، چون باد .


ولیکن عزّت ِ آزادگی را


نگهبانیم ، آزادیم ، آزاد . »

۱۳۸۳/۸/۲۶

هاذان تنبتان

یه شرکت نفتی که هفته ای یه بار میرم اونجا یه پروژه جدید گرفتن اسمش خارگ، همون خارک که شنیدین
رئیس شزکت میگفت اسم اصلی جزیره خارگ ولی عربا چون نمیتون گ رو بگن اینجوری شده
راس میگه؟

۱۳۸۳/۸/۶

Action

دوست عزیز کمی بی انصافیست
به گمانم فقط اکثرشان میمونوار از طبیعت تقلید میکنند،
همه که امکان به تصویر کشیدن مخیلاتشان را ندارند

۱۳۸۳/۸/۳

Sea Side

-خانم حمیرا چه پیامی برای مخاطبتون دارین؟
-حرف خاصی نیست، فقط تو جاده مراقب ماشینهای سبک باشن

۱۳۸۳/۷/۲۶

Give me five

از این بیشرمانه تر؟
دختر باریک اندام وقتی زبانش را در می آورد
مرا یاد اتود 0.7 هفت سالگیم می اندازد که
همیشه نوکهای 0.5از آن بیرون میافتاد

۱۳۸۳/۷/۶

B or not 2 B

هر چیزی که زیاد بشه، ارزشش کمتر میشه
این از قانونهای که بین انسان و حیوان مشترکه.
مثه بقیه قانون های اجتماعمون

۱۳۸۳/۶/۲۷

Holiday Soldier

این استنلی کیمیای ما
این مسعود کوبریک ما
چرا چوب بیس بال را جایگزین ضامنداره کار زنجان کرده است آیا؟

۱۳۸۳/۶/۲۵

Virtual Reality ii

بیا از صمیم قلب قربان صدقه همه برویم
به همه آزادی بیان بدهیم
بیا وانمود کنیم در عین ناراحتی تحمل هر جاندار و بی جانی را داریم
بیا تا ظاهرمان همه را بکشد و باطنمان را از خودمان پنهان کنیم
بیا از همین ها شویم که هدایت را ناخوانده پشت وبکمشان میگیرند
بیا دستمان را تا ته در عسل فرو ببریم، جیکمان هم در نیاید وقتی قطعش کردند
بیا حتی وقتی همه فهمیدند کی هستیم و به لجن کشیده شدیم بگوییم این موجودیت مجازی ماست.
پ .ن : واقعا کچلا پروان

۱۳۸۳/۶/۲۲

جماعت من ديگه حوصله ندارم
به خوب اميد و ازبد گله ندارم
گرچه از ديگرون فاصله ندارم
كاري باكاراين قافله ندارم

۱۳۸۳/۶/۲۱

من متولد نزدیکترین زایشگاه منزل والدینم،
من بغض کرده تمام کودکیم،
همین من
که همه عمر به دنبال خودم بودم
همین من،خودم را میگویم
دلم برای همین خودم تنگ شده.

۱۳۸۳/۶/۱۸

۱۳۸۳/۶/۱۱

۱۳۸۳/۶/۳

No link No cry

باور کنید از هیچ سو و فراسوی نخواهد آمد
انکه دروغگو ها را بر شما رسوا سازد
تنها رستگاری در بی قیدیست


۱۳۸۳/۶/۱

Null

تا دست به اتفاق بر هم نزنیم
پای ز نشاط بر سر غم نزنیم
خیزیم و دمی زنیم پیش از دم صبح
کین صبح بسی دمد که مادم نزنیم

۱۳۸۳/۵/۳۱

۱۳۸۳/۵/۲۸

۱۳۸۳/۵/۲۶

شاید برای بالارفتن بتونی دیگران رو نردبون کنی
اما برای اون بالا موندن چی؟
یه روز یکی میاد نردبون بر میداره و مثه ان میخوری زمین
اینو بهت قول میدم

۱۳۸۳/۵/۱۹

Where's my shoes?

به صورت وحشتناکی هوسناک شدم تا حوری دختر بالغ همسایه رو در آغوش بگیرم
و در گوشش زمزمه کنم که جز فقه هیچ چیز دیگه تو این خراب شده بدردت نمی خوره

۱۳۸۳/۵/۱۷

Change

ازم میپرسید چقدر دوسم داشتی؟
من یکی از کار های جدید رومن رولان و که تازه شروع کره بودم انداختم پشت میز تلویزیون
و گفتم: همه چیز نسبیه حتی پول

Bus Stability

این کازینو ها رو دیدی یه سن وسطشه یه دولکم به یه میله اون وسط آویزن؟
حالا اینو داشته باش تو یه صبح تابستون: شلوار برمودا با کمرنگ ترین مانتو غواصی موجود و سینه های فشرده شده به میله وسط اتوبوس تو ترافیک میدون ولیعصر

۱۳۸۳/۵/۱۲

Strawberry, Some years ago and Now

دخترک با ساقهای بلورین و لبهای قلوه ای
باسن خوش فرمش را
همیشه روی صندلی موازی دیوار میگذارد
و غم پنهانی سینه ها ی نامریئش را در کفهای کاپوچینو گم میکند

صدای قدم هات وقتی به من نزدیک میشی رو خیلی دوس دارم
اما بوی این گلاب لعنتی
کاشکی سنگ قبرمو مثه مبلهای حال جارو برقی میکشیدی

۱۳۸۳/۵/۱۱

تمایل زیادی برای انجام این کار دارم
اما تعهداتم مانع میشه
این جمله بد جوری رو مغزمه

Go The Hell

حیف که گزارش کالبد شناسیم دیر رسید
زیر ناخونا و لای داندونام پراز تیکه های زندگیه
روی جیگرم جای دندونه و قلبم دست نخورده مونده
واقعا قاضیه بی وجدانی بودی

Persian

من یه آریاییم،
گوشتو بذار رو قلبم
صدای خروشان ارس رو میشنوی؟
به موهای خرماییم دست بزن تا باور کنی
خیلی راحت میتونی از لبام بفهمی
واقعا ابلهی که از ابروهای پرپشت و چشمهای درشتم تشخیص ندادی .
کدوم احمقی گفته که جده من با دختر اون افسر انگلیسی خوابیده؟
باور نکن، هیچ مغول و افغانی به اینجا حمله نکرده .
اینو تو همه کتابهای پارسی نوشته که عربها خیلی خیلی ما رو دوس داشتن و ما هم.

۱۳۸۳/۴/۲۷

بذار فراموش کنم که هستم
بذار تومستی با کله برم تو جوب
بذار محسن تعجب کنه که من مسلمونم
بذار  مامان تمام عرقهای دنیا رو خالی کنه توتوالت
بذار هیچ کس اینجا نیاد
هرگز انقدر داغون نبودم
یه دلشوره وحشتناک تمام وجودمو داره تخلیه میکنه
احساس میکنم دارم تموم میشم
هیچ دلیلی هم براش ندارم
چقدر همه چیز گه

۱۳۸۳/۴/۲۴

Drag & Drop

میشه دو تا بسته قرص بدین این دفه؟
چرا زیاد نیس؟
نه این برج ترافیک دیت زیاده
×جناب به منم یه الکل گندم بدین

۱۳۸۳/۴/۲۰

گر شراب میخوری جرعه ی فشان بر خاک
"اینو رو گلدونی خوندم که ته لیوان آبم توش خالی کردم"

Just like pill

مادرم میگوید دیوانه شدی
کتاب فروش می گوید شاعر شدی
و بقال می گوید عاشق
تو همیشه ساکتی و من فکر میکنم گمشده ام

۱۳۸۳/۴/۹

Sex Phone

دیشب که تنها شده بودم ، گوشی تلفن برداشته بودم و هی کد آنلاک رسیور رو میزدم

۱۳۸۳/۴/۷

یه دلیل، فقط یه دلیلی بیار که ثابت کنه وبلاگ نویسی باس دل خود آدمه نه خود نمای
عطش خشك تو بر ريگ بيابان ماسيد

كوزه اي دادمت اي تشنه، مگر يادت نيست ؟
این یه مقاله خوب اما خیلی طولانیه ، حوصله فوتبال و اساطیر رو داری بخون

۱۳۸۳/۴/۶

ای کسانیکه ایمان آورده اید، تا کی میخواهید سر خودتان را شیره بمالید؟
آخه این چس مثقال ویزیتور ارزششو داره فیلتر شم؟

Your Grandmother

با آستین مانتوش عرقشو پاک می کنه
و دوباره زنبیل سنگین رو از زمین بلند میکنه
منم نگاه ملالت بارشو با بی اعتنای تحمل میکنم و رد میشم
شاید منطقی ترین دلیلش این بود که 40 سال پیش
پدر بزرگمو پی چونده بود ، دیت رو بهم زد

۱۳۸۳/۴/۳

الان تو مایه هایه ترسی چاپمنم و یه درینکینگ ملایم
اما این عشق لعنتی همه چیز رو داغون میکنه
مزخرفی دنیا اینکه اکثر اوقات واقعی به نظر میرسه
امتداد نگاهش به بینیهای دیگر دختران میهمانی ختم میشود
و در دل آرزوی رقصیدن با جوانکی را دارد که هنوز پانسمان جراحی رو بینیش مانده

۱۳۸۳/۳/۲۴

Love Banking

گامهایم را که میشمارم، همیشه زیاد میآیند
افسوس که حسابهای مسیرم را بسته اند
تو که میدانی پیشتر ها باید میرسیدمت

۱۳۸۳/۳/۲۳

۱۳۸۳/۳/۱۹

Tweak

از معجزات کی میتونه باشه؟
سینه های دختر همسایه رو میگم از بعد عید خیلی بزرگ شدن
از متخصصین دعوت به یاری میشود
آدما چند دسته هستن، منم حوصله دسته بندیشونو ندارم
فعلا پستان داران و پستان نداران رو داشته باشید

۱۳۸۳/۳/۱۸

Kiss My Ass

دنیا جایی که آدم به خواسته هاش نمیرسه
اگه یه عکس فرا کهکشانی بگیرن فکر کنم
یه بیلاخ بزرگ ببینی که لایه ابرها محو شده
هی خداوندگارا این فقط یه حس لحظه ای بود،این بسیجیاتو نریزی سرم

Take it on

دیشب فهمیدم چرا یه روز درمیون از زندگی نامید میشم
فکر کنم مشکل رو حل کردم،تمام کش شورتام رو شل کردم

۱۳۸۳/۳/۱۷

خدایا ترا به تمام پیامبرانی که ارسال کردی قسم میدهم که زین پس کسی را که دوست نخواهی داشت نیافرین

Real beach

دیدی بعضیا تابلو قیافشون نشون میده باباه به یاد یه دولک چامار چپونده توش

۱۳۸۳/۳/۵

My love story version

سعی می کنم با حروف نقاشی بکشم
بر بومی که پارسال به عنوان سررسيد از اسپانسر اداره گرفتم
نقاشی ام شعر می شود و تو شاه بيت آنی
تو را می خوانم
تو - اين واژه دو حرفی -
تمامی حرفهای نهفته منی
و اين
همواره دوست داشتن است

Like open mind

ايتالوکالوينو مرا پس می زند
و باز جذب گارسيا می شوم
و خيس می شود تی شرتهای بی هويت Metalica
از شرجيهای تنفس رمديوس، هنوز درگير رومن گاری هست ذهن مغشوش سلينجر وارم.
تا کجای هدايت ضجه بزنم که بدانم مرگ هم هست.

۱۳۸۳/۳/۳

فکر می کنی کامنت دونی رو بردارم خفنتر میشم؟ یا اینکه اسم فیلمهای خفن تو بلاگم بذارم و برینم به این و اون؟
ترجیح میدی به اولین باری که عاشق شدی فکر کنی یا آخرین بار؟
گه زیادی نخور که تا حالا عاشق نشدی

۱۳۸۳/۳/۲

۱۳۸۳/۲/۳۰

اصلا مهم نیست که کانادا رو بیشتر دوست دارم یا ایران رو
مهم اینکه ایران منو بیشتر دوست داره یا کانادا

۱۳۸۳/۲/۲۸

opinion-1

حالا که میخوای برای کارای خونه یه مرد جون و قوی بیاری
منم برای دفتر یه منشی جونتر میارم
اینا رو وقتی میگفت که آخرین بست و چسبوند

۱۳۸۳/۲/۲۶

روی مبل لم داده، خیلی بیشتر از سنش شکسته شده و
با تمام وجود داره مسابقه کشتی رو دنبال میکنه
اون میتونست یه کشتی گیر خیلی خوب و حرفه ای باشه
ولی نخواسته بود تو فینال غرور برادر بزرگترشو بشکونه
خیلی راحت میتونی از پکهای عمیقی که به سیگار میزنه بفهمی

۱۳۸۳/۲/۲۰

هی تو که داری اینجا رو میخونی اینجا هیچ اسمی نداره هر چی دوس داری صداش کن،اینجا رو سعی میکنم زباله دون افکاری کنم که در روزمرگی باید تنهاشون بذارم، تا مغزم رو فرسوده کنن
اینجا شاید غبار های معلق در فضای ذهنم باشه

۱۳۸۳/۲/۲

Bust a nut

توطئه ای در کار است

اين تيتر روزنامه های چپی بهشت بود، قبل از خلقت آدم

دختران شهوت انگيز خوابهايم

برای لمس نشدن هيچ مقاومتی نمی کنند

و صبح که تنهايم ميگذارند، باکره مانده اند.

۱۳۸۳/۱/۲۶

Coffe Shop

تا حالا چشت خورده به در شيشه ای ها که روش نوشته فشار دهيد؟

حالا پيش زمينشو بذار نيمرخ يه دختر خانم که داره قهوه ميخوره اين نوشته هم افتاده باش رو سينه هاش

۱۳۸۳/۱/۱۷

تازگيها صبح از خواب بيدار ميشم، تعجب نکنيد چشمهايم همچنان بسته اس. اينا رو گوشه يه قبر به سختی تونستم بخونم


Gabble

اين يک داستان اروتيک هست و خواندن ان برای +۱۸ بلا مانع می باشد

اطرافش کاملا خيس شده بود، براحتی ميشد سر بخوره توش و از رطوبتش لذت ببره. اين موقع ها ديگه با ابعادش مشکلی نداره

کرمها هميشه زمينهای بارون زده رو دوست دارن

۱۳۸۳/۱/۱۲

Titanic

ماهی سياه همش ميادرو آب و چند تا حباب درس ميکنه، بعد ميره پايين يه چيزی در گوش ماهی قرمز ميگه

منم در يخچال باز ميکنم و يه خيار گاز ميزنم دهنم که خوش بو شد ياد لبات ميفتم که الان داره شعر ميخونه

۱۳۸۲/۱۲/۱۸

There is no ordinary love

تو عمیقترین جای اقیانوس یه اسب دريايی هست که یه روز عاشق پری دریايی شد. والان سالهاست که اونجا در انتظار يه بچه پرورشگاهيه

۱۳۸۲/۱۲/۱۷

Solecism

هر چقدر هم گليمت را پهن تر کني، باز پايت را قلم ميکنند

آب هر چقدر هم سرازير شود، قورباغه ها ابوعطا می خوانند

بيچاره بزک هر چه مرد بهار نيامد،

راستی امسال جوجه هايتان را آخر چندمين پاييز شمرديد؟
بعضی وقتها شکستن سکوت مثه قطرهای سنگين و درشت ادرار ميمونه که وقتی به سراميکا می خوره همه جا پخش ميشه

۱۳۸۲/۱۲/۸

Goodbye Bluesky

پسرک سر به زير چند تا سکه داشت و يه عالمه زخم

اما پسرک سر به هوا يه آسمون بزرگ داشت با يه عالمه ستاره

۱۳۸۲/۱۲/۱

دخترای ننه دریا

ساحل از عشق تب ميکند

و صدف از تمنا باز ميشود

بيچاره طوفان که توان بردن مرواريد را ندارد برای بيابان

۱۳۸۲/۱۱/۲۸

و اما

به من نگاه کن، همين جا هستم

رويه همين مبلها که فرسوده می شوند از دير آمدنم،

و تو انجا هستی
آنسوی سالنی به وسعت تنهايت
قرار است با گل بوسه هايت لبريز کنی گلدانهايش را
بيا با آيينه ها که ميترسم غبار اندود گردند تنها خود را تکرار کنيم

نه لحظه ها را ،
به من از نزديک نگاه کن رو برويه تنهايت ايستاده ام

۱۳۸۲/۱۱/۲۶

Animosity Zoology

خونه قديميشونو بيشتر دوس داشت

اونجا همسرش مهربونتر بود و بچه هاشم زياد با غريبه ها نمی گشتن

تو خونه جديد کاملا افسرده شده، الانم تو مطب دامپزشک باغ وحش داره به آناتومی بزرگ يه دايناسور نگاه ميکنه


--------------------------------------------------------------------------------

پ . ن : واقعا فکر ميکنين ميمونا چقدر با نظريه داروين موافقن؟

۱۳۸۲/۱۰/۳۰

Cloudy Tits

دلت لک زده باس ديدن ابرها , رديف سوم هواپيما نشستی و يه زن و شوهر با يه بچه گه كه همش عر ميزنه و دماغش بيرونه بغل ننه اش كنار پنجره نشسته و نميتونی حتی سرك بكشی چون يه بند سينه ننه اش تا خرخره بيرونه و داره ميك ميزنه

۱۳۸۲/۱۰/۲۳

بنی آدم

گاهی وقتا برای ادامه زندگی بايد يه عضوتو از دست بدی، اينو يه آدمکش رو جلد کليات سعدی نوشته بود و به من هديه داد

خيلی دوست دارم بدونم يه پير دختر باکره دم مرگ به چی فکر ميکنه

۱۳۸۲/۱۰/۲۱

Acknowledged

"ببين يه پيله که کلاغ خورده هيچ وقت پروانه نميشه، لطفا تو زمستون انقدر دنبال برگهای توت نگرد"

وقتی جمله بالا رو تموم کردم داشت تو برفا دنبال پروانش ميدويد و منم برگشتم تا بقيه برگای توت رو از رو زمين بردارم . شما يه پيله اضافه ندارين؟

۱۳۸۲/۱۰/۲۰

Bam

مرغی از شاخه پريد

سگ زردی خنديد

کک کسی را نگزيد
هيچ چيز گفتنی از بم ندارم .جز اينکه

ارگش را ديدم

مرگش را هم

بر برگ برگ نخلان

که ابستن يآساند

نخلهای مادر از شرم افتاده

و نرها را غيرتشان ميسوزاند

پ ن : اين يکی پست نمی دونم چرا مزه اب معدنی گرفت