۱۳۸۳/۱/۱۲

Titanic

ماهی سياه همش ميادرو آب و چند تا حباب درس ميکنه، بعد ميره پايين يه چيزی در گوش ماهی قرمز ميگه

منم در يخچال باز ميکنم و يه خيار گاز ميزنم دهنم که خوش بو شد ياد لبات ميفتم که الان داره شعر ميخونه

۱۳۸۲/۱۲/۱۸

There is no ordinary love

تو عمیقترین جای اقیانوس یه اسب دريايی هست که یه روز عاشق پری دریايی شد. والان سالهاست که اونجا در انتظار يه بچه پرورشگاهيه

۱۳۸۲/۱۲/۱۷

Solecism

هر چقدر هم گليمت را پهن تر کني، باز پايت را قلم ميکنند

آب هر چقدر هم سرازير شود، قورباغه ها ابوعطا می خوانند

بيچاره بزک هر چه مرد بهار نيامد،

راستی امسال جوجه هايتان را آخر چندمين پاييز شمرديد؟
بعضی وقتها شکستن سکوت مثه قطرهای سنگين و درشت ادرار ميمونه که وقتی به سراميکا می خوره همه جا پخش ميشه