۱۳۸۲/۷/۱۳

مردی تنها در پایین فصلی گرم

دلم بدجوری گرفته دلم ميخواد بهت زنگ بزنم نميشه .. عجب غروبی
راستی فکر کنم اومدم چون بوی دود مياد و ديگه نه دشتی هست و نه کوهی.

هیچ نظری موجود نیست: